«فیثاغورث و افلاطون می گفته اند که تأثیر موسیقی و نغمات موزون در انسان از آن جهت است که یادگارهای خوش موزون حرکات آسمان را که در عالم ذر و عالم قبل از تولد می شنیده و به آن معتاد بوده ایم، در روح ما برمی انگیزاند؛ به این معنی که قبل از آن که روح ما از خداوند جدا شود، نغمات آسمانی می شنیده و به آن مأنوس بوده ایم و موسیقی به واسطه ی آن که آن یادگارهای گذشته را بیدار می کند، ما را به وجد می آورد و همین عقیده است که در گفته های عرفا مخصوصاً اشعار آن ها دیده می شود.»عارفان ایران زمین نیز به مسأله ی رقص و سماع اهمیت ویژه ای می داده اند. مقاله ی حاضر به بررسی تطبیقی نگاه دو تن از این عارفان بزرگ یعنی ابوالقاسم قشیری و جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا می پردازد.
دیدگاه خود را بنویسید