این مقاله در رابطه باچگونگی پیوند و ارتباط میان ژانر حماسه و ژانر عرفان در شعر دفاع مقدس در دهه ی هفتاد است. در ايران، مقارن با شروع جنگ تحميلي، ادبيّات با فصلي نو مواجه شد كه همراه با تغيير و تحوّلات گوناگوني بود. شاعران در اين دوره، حركت پويا و جديدي در عرصة ادبيّات معاصر به وجود آورده، جنگ را به نوعي مقدّس نموده و به آن درونماية مذهبي- عرفاني بخشيدند. آنان توانستند حماسه را كه بيان دلاوري هاي يك ملّت و عرفان را كه نوعي عشق ورزي و نزديكي به خداوند است، با يكديگر ممزوج ساخته و در يك مقطع (جنگ ايران و عراق) به يكديگر گره بزنند و ساختاري جديد كه تا قبل از آن در ایران نمودي نداشت به وجود آورند. مسئلة اصلی این پژوهش، بررسی شیوة انعکاس این مضمون در شعر دهة هفتاد است که با مطالعة دفترهای شعری شاعران این دوره و همچنین کنگره های سراسری شعر دفاع مقدّس صورت گرفته است. دهة هفتاد را مي توان نقطة عطف تحوّلات مضمونی بویژه پیوند حماسه و عرفان در ادبیّات دفاع مقدّس دانست
دیدگاه خود را بنویسید